Парсыша-қазақша сөздік
آ
ا
[ب]
ت
ث
ج
ح
خ
د
ذ
ر
ز
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ل
م
ن
ه
و
ي
پ
چ
ژ
ک
گ
Слова на букву "ب"
بنجل
بند
بندانگشت
بنه
بنياد
به
به انجام رساندن
به انجام رسايد
به حساب آمدن
به حساب آوردن
به خاطر آوردن
به خاطر سپردن
به خشم آمدن
به خون کشيدن
به دست آوردن
به زمين خوردن
به شمار رفتن
به شماره افتادن
به شوق آمدن
به طول انجاميدن
به فکر افتادن
به نتيجه رسيدن
به نظر رسيدن
به وجود آمدن
به ياد آوردن
به پايان آمدن
به پايان رساندن
به پرواز در آمدن
به کار رفتن
بها
1
2
3
4
5
[6]
7
8
9
10